¤¤ ایستگاه راه آهن چمسنگر - منطقه راه آهن ناحیه جنوب لرستان¤¤

شهید ذبیح الله علیزاده

نام : ذبیح الله
نام خانوادگی : علیزاده

تاریخ شهادت :29/5/62

محل شهادت :شیب نیسان

شهرستان : خرم آباد

شهید ذبیح الله علیزاده درسال1342 در ایستگاه راه آهن چمسنگر چشم به جهان گشود وکودکی در دامن پدر و مادرش پرورش یافت.در سال 1348 شروع به درس خواندن کرد و شهید در دوران تحصیلی ، شاگردی زرنگ و باهوش بود ، دوران ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و چون در ایستگاه (محل تولد شهید) مدرسه راهنمایی وجود نداشت مجبور شد در ایستگاه سپید دشت و با یک خانه کرایه ای و هزاران مشکل ادامه تحصیل دهد شهید در سپید دشت با هفته ای 5 تومان زندگی می کرد . او مسلمانی واقعی بود تمامی فرائض دینی را انجام میداد و هیچ کس را از خودش نمیرنجاند .تابستانها برای کمک خرج خانواده کارگری می کرد و خلاصه درسش را ادامه داد تا درسال سوم راهنمایی یکی دیگر از برادرانش نیز برای ادامه تحصیل به او پیوست. شهید پس از گذراندن سال سوم راهنمایی به علت فقر مالی نتوانست به درسش ادامه دهد و از آنجا به بعد ترک تحصیل نمود و به فکر این بود که کاری برای خودش پیدا کند ، تا از این راه بتواند مخارجی برای خانواده اش به دست بیاورد شهید علیزاده چون مدرک سیکل داشت در آزمون دانش سرا برای معلم عشایری شرکت کرد و با ذکاوتی که داشت بعنوان نفر اول قبول شد و مدتی گذشت او را برای مصاحبه خواستند و شهید علیزاده نیز یک انسان مقید ، محجوب ومظلوم بود . او چون در هنگام مصاحبه باچند خانم بی حجاب مواجه شد مصاحبه انجام نداد به همین دلیل ایشان رد شدند .

دراوایل انقلاب شهید کوشش فراوانی درراه اسلام و برای وطن انجام داد ودر تظاهرات خوزستان شرکت میکرد و در زمان انقلاب در ایستگاه راه آهن با چوب به جای تفنگ شبها از راه آهن حفاظت می کردند . تا اینکه انقلاب اسلامی با رهبری امام خمینی به پیروزی رسید و شهید علیزاده هم به خاطر علاقه فراوان به امام و وطنش دوست داشت که در یکی از ارگانهای انقلابی کار کند بعد از پیروزی انقلاب یعنی در سال 58 به عضو رسمی جهاد سازندگی بخش پاپی در آمد و شهید علیزاده در جهاد سازندگی فعالیتهای بسیار زیادی کرد و بیشتر اوقات خودش در خدمت روستاییان عزیز و شب و روز در جهاد زحمت می کشید و دیگر برادران جهاد سازندگی خوب علیزاده را شناخته بودند و چند سالی که در جهاد فعالیت داشت هیچ یک از همکارانش از او ناراحت نبودند . از طرف جهاد سازندگی به مدت 2 الی 3 ماه به منطقه دشت عباس به ماموریت رفت و مدتی هم در خدمت رزمندگان عزیز بود و در آنجا فعالیتهای زیادی برای روستاییان و رزمندگان داشتند و بعد از اتمام ماٌموریتش به جهاد برگشت و خلاصه زمان سربازیش نزدیک شد و چون علاقه زیادی به سپاه داشت به عضویت سپاه در آمد و بعد از مدتی به جبهه اعزام شد و در اردیبهشت سال 61 به جبهه های جنوب اعزام شد و در عملیات بیت المقدس شرکت نمود بعد از اتمام مأموریت از جبهه بازگشت و سپس بعد از چندین ماه از طرف سپاه به ماٌموریت رفتند و در اهواز مشغول به کار شد .ایشان در آنجا ازدواج نمودند و برای ادامه زندگی به خرم آباد باز گشت و به سپاه خرم آباد انتقالی یافت . به مدت چندین ماه در سپاه خرم آباد خدمت کرد و بعد از گذشت مدتی برای آموزش دوره مخابرات یک ماه به اهواز رفت و آموزش دید و بعد از آن در قسمت مخابرات سپاه مشغول به کار شد و به مخابرات لشگر 57 اعزام گردید . گروهی از عزیزان زرمنده در حین مأموریت در منطقه عملیاتی شیب نیسان و ذلیجان طی یک عملیات گشتی زرهی روی مین رفتند و اکثر آنها به شهادت رسیدند .به علت سختی منطقه امکان برگرداندن پیکر شهدا به عقب نبود به همین خاطر از بین افراد داوطلب گروهی برای این کار تشکیل شد که شهید علیزاده نیز جز این گروه بود ، موقعی که گروه به شهدا می رسد به خاطر اینکه اغلب جنازه ها با مین تله شده بودند به محض جابجائی پیکر شهدا اکثراً شهید می شوند که شهید علیزاده نیز به همین صورت در تاریخ 29/5/62 به فیض عظیم شهادت نایل آمد.

روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد.

منبع مطلب:www.1175.blogfa.com

نادر شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 19:23

0 نظر